
ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار؟..
"کتابفروشی بوردرز" وست وود ۱۱ / ۷ /۱ - ۸/۱۵/۹۴
شانزده سال پیش در پانزدهم اکتبرهزارو نهصدو نود و چهار، "کتابفروشی بوردرز" دروست وود افتتاح شد و عنوان بزرگترین کتابفروشی کالیفرنیای جنوبی را بدست آورد.
مژده شروع بکار یک کتابفروشی زنجیره ای در همسایگی خبر کمی نبود. ازروزاول شروع تغیرات در ساختمان تقریبا هر روزمثل بازرسان شهرداری به محل سر می زدم و بی صبرانه پیشرفت کار را دنبال می کردم.
قبلا در قسمت شمالی طبقه دوم، رستوران "سوپ لنتیشن" بود و در طبقه همکف داروخانه و بوتیک لباس و در محل پله های فعلی، پله برقی.
روبروی این کتاب فروشی تازه تاسیس در محل کنونی "باکس برادرز" ، کتابفروشی دیگری بود بنام "سیسترهود" که قدمتی سی و پنج ساله داشت. این کتابفروشی کوچک قدیمی و با کارکتر چند سالی به مقاومت در مقابل این "غول" ادامه داد و سرانجام بزانو درآمد و چون ماهی کوچکی طعمه کوسه شد و میدان را به حریف وگذار کرد و رفت.
و حالا این "غول" در چنگال "غول" اقتصاد بزانو درآمده و از میدان خارج می شود .
"ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار؟ "
شانزده سال همسایگی با کتابفروشی بزرگی که در روزهای خوب اقتصاد، ارج و قربی داشت و چند هفته پیش برای آخرین مهمان بزرگش "جیمی کارتر" برای دومین بار امضای کتاب گذاشت و اجتماع دو گروه معترض را شاهد بود.
ایرانیان طرفداران سلطنت وایرانیان یهودی، هر دو گروه او را مسئول انقلاب و خروج شاه می دانند، ولی گناهش در نزد یهودیان بیشتر است؛ بخاطر مواضعش در قبال فلسطین و کتابهایی که در این زمینه نوشته و در این کتابفروشی امضاء کرده.
استودیوی نقاشی من چند قدمی بالاتر در شمال این کتابفروشی است، باین خاطر, اتفاقات و برنامه های مختلفی را دراین محل شاهد بوده ام, کنسرت خوانندگان وگروههای مختلف موزیک، سخنرانیها، مراسم یادبود، و امضای کتاب اشخاص سرشناس.
بکمک دوستان در"بوردرز" لیست افراد و رویدادها را بدست آوردم تا با علاقمندان کتاب در میان بگذارم.
استودیوی نقاشی من چند قدمی بالاتر در شمال این کتابفروشی است، باین خاطر, اتفاقات و برنامه های مختلفی را دراین محل شاهد بوده ام, کنسرت خوانندگان وگروههای مختلف موزیک، سخنرانیها، مراسم یادبود، و امضای کتاب اشخاص سرشناس.
بکمک دوستان در"بوردرز" لیست افراد و رویدادها را بدست آوردم تا با علاقمندان کتاب در میان بگذارم.
امضای کتاب چهره های چون پریزیدنت " بیل کلینتون"، پریزیدنت" جیمی کارتر"، " ال گور"، "باب دول" و دیگرانی که تفکیک نکرده ام و اسامیشان درزیر می آ ید، گروهی امضای کتاب داشتند، کسانی بمناسبت اجرای برنامه و عده ای که برای خرید
می آمدند. برای ساده شدن آنها را در گروهای مختلفی قرار داده ام.
می آمدند. برای ساده شدن آنها را در گروهای مختلفی قرار داده ام.
" جولی اندروز" ، 'استیو مارتین" ، " دیوید لینچ "، "دیک ون دایک"، " برت رینولدز"، " تامی لی جونز"
" گیلرمو دل تورو"، "بنیتو دل تورو"، " باب نیو هارت" ، "آنتونیو باندراس" ، "ملی گرفیث" ،"آنجلینا جولی"، "هایدی کولوم" "تیرا بنکس"، "سیندی کرافورد"," کارول الت"، "شرلی جونز"، " باربی تووینز" ، "السن تووینز".
مایکل جکسون"، "پل مک کارتنی"، "مادانا "، "میک جاگر"، " آندره بوچللی"، "ویلی نلسون"، "وینتون مارسالیس"، " جاش گروبین".
"کریم عبدل جبار" ، "شکیل اونیل" "ریک فاکس"" مایکل فلز".
" دیوید هوسلهوف" ، "روزن بار"، "مونیکا لوینسکی"، "هوارد استرن "،" ساشا بارون کهن"، " ولف من جک"
" مایا آنجلو" " آنی لبوویتز" و" بیل ماهر"، "رضا اصلان" و "شعبان جعفری"
یادم می آید در آنروز بدوستی گفتم:
تصورامضای "کتاب" توسط "شعبان جعفری" آن" تاج بخش" "مخ لس" ! با تفکر"سوررئالیستی" هم کار مشکلی است!
"میکل جکسون" دو هفته قبل از مرگ باتفاق بچه هایش بطور خصوصی برای خرید کتاب کودکان به "بوردرز" آمده بود، و طبق گفته "سوپر وایزر" کتابفروشی از پیش تلفنی حضورش اعلام شد بود و بوردرزیان! با پرده مشکی مخصوص مراسم اینچنینی بخش کودکان را " قرق" کرده بودند.
مراسم بالماسکه فروش کتاب "هری پوتر" در راس ساعت دوازده شب شروع شد با جماعتی که ترکیبی از زیر هشت تا بالای هشتاد سال را در بر می گرفت با لباسهای "هری پوتری", تا یک بامداد را بیشتر دوام نیاوردم.
مراسم مشابه "توایلایت" که درغروبی برگزار شد، احتمالا با صورتهای مهتابی و دندانهای "ومپایری"!
از وقایع اتفاقیه دیگر، مرگ سه نفر در هفته بعد از حضورشان در مراسم بود، " ولف من جک"،" اتا جیمز" وسومی که "سوپر وایزر" کتابفروشی نامش را بخاطر نمی آورد.
"میکل جکسون" دو هفته قبل از مرگ باتفاق بچه هایش بطور خصوصی برای خرید کتاب کودکان به "بوردرز" آمده بود، و طبق گفته "سوپر وایزر" کتابفروشی از پیش تلفنی حضورش اعلام شد بود و بوردرزیان! با پرده مشکی مخصوص مراسم اینچنینی بخش کودکان را " قرق" کرده بودند.
مراسم بالماسکه فروش کتاب "هری پوتر" در راس ساعت دوازده شب شروع شد با جماعتی که ترکیبی از زیر هشت تا بالای هشتاد سال را در بر می گرفت با لباسهای "هری پوتری", تا یک بامداد را بیشتر دوام نیاوردم.
مراسم مشابه "توایلایت" که درغروبی برگزار شد، احتمالا با صورتهای مهتابی و دندانهای "ومپایری"!
از وقایع اتفاقیه دیگر، مرگ سه نفر در هفته بعد از حضورشان در مراسم بود، " ولف من جک"،" اتا جیمز" وسومی که "سوپر وایزر" کتابفروشی نامش را بخاطر نمی آورد.
دو فیلم سینمایی به اسامی: " انی ور بات هیر" با شرکت: " سوزان سورندون"و " ناتالی پورتمن".
"دوپلکس" با شرکت: " درو باریمور" , "بن ستیلر" و "دنی دویتو" در این کتابفروشی فیلم برداری شد.
یکی از فروشندگان در قسمت موزیک و مجلات، جوانی بود بنام "جورج گارسیا " که چهره و اندامی گرد داشت که براحتی با پرگار یا شابلوم دایره می شد طرح او را کشید.
بعد از مدتی بعنوان هنرپیشه در سریال معروف "لاست" ظاهرشد و به معروفیتی رسید و روزی عکسش را روی جلد مجله ای در "بوردرز" درهمان قسمتی که تا مدتی پیش کار می کرد دیدم!
"دوپلکس" با شرکت: " درو باریمور" , "بن ستیلر" و "دنی دویتو" در این کتابفروشی فیلم برداری شد.

بعد از مدتی بعنوان هنرپیشه در سریال معروف "لاست" ظاهرشد و به معروفیتی رسید و روزی عکسش را روی جلد مجله ای در "بوردرز" درهمان قسمتی که تا مدتی پیش کار می کرد دیدم!

"بوردرز" حق همسایگی را هم بجا آورد واز من دعوت کرد که نمایشگاهی از کارهایم را در آنجا برگزارکنم ،
تعدادی از تصاویرش رامی بینید.
در بین چهره های معروف، مراسم امضای کتاب "هوارد استرن" مجری جنجالی وپر طرفدار برنامه های رادیو- تلویزیونی چیز دیگری بود.
طرفداران او را طیف وسیعی از جوانان و میانسالان تشکیل می دادند که دو شبانه روز در پیاده رو ایستادند وخوردند وخوابیدند، پلیس و ماشین های آتش نشانی وآمبولانس هم آماده، و نمایندگان تلویزیونها در جلوی کتابفروشی مستقرشده بودند.
ازاولین دقایقی که طرفداران "هوارد استرن" از طریق برنامه هایش متوجه تاریخ این رویداد شده بودند با کیسه خواب و صندلیهای تاشو و چراغ خوراک پزی و فلاسک قهوه و سوروسات
مفصل به خیابان" وست وود" آمدند و از جلوی در ورودی بسمت شمال بساطشان را پهن کردند. و چون کارگاه نقاشی من هم در شمال "بوردرز" بود می توانستم عکسهایی هم از پنجره بگیرم
که می بینید.؟ در خیل طرفداران او گاهی به چهره های معقولی هم برخورد می کردم که "پیاده رو خواب" نبودند و در آخرین لحظات می آمدند.



حتا آن گروه "پیاده رو خواب" طرفدار آن مجری برنامه های بسیار سطحی هم بلاخره "کتابخوان" هستند و" ساده خوانی" هم بهتر از " ناخوانی" است
در هر زمان، بسته شدن یک مرکز فرهنگی، غم سنگینی به دل می نشاند، اگر نه هر روز هفته ای چند بار با این کتابفروشی سر می زدم، یکبار در قسمت کتابهای هنری، فروشنده به جوانی که در جستجوی کتابی از یک نقاش بود مرا نشان داد و گفت
.از این آقا بپرس بهتر از ما با کتابها آشناست
در سال ۲۰۰۴ برای کنفرانس "دموکرات"ها به "بوستون" رفته بودم، هفته کنفرانس مسائل جانبی بسیاری هم دارد
یکی ازروزها "پرزیدنت کلینتون" در کتابفروشی "بارنز اند نوبل" امضای کتاب داشت و صف طولانی مشتاقان منتظر، کنجکاو وارد شدن به کتابفروشی بودم ولی دوستم گفت که مشکل است، به سکیوریتی گفتم که "رپورتر" هستیم در کمال تعجب بدون بازرسی ما را به قسمتی که "پرزیدنت کلینتون" مشغول امضا کتاب بود راهنمایی کردند و دوراز صف مراجه کنندگان در چند قدمی ایشان جا دادند
تصورم این بود که "سکوریتی" یا برای "رپورتر" ها احترام قائل است، یا کسانی را که به کتابفروشی مراجعه می کنند "باب" می داند و نه "ناباب"، چون جویای کارت خبرنگاری نشدند و به گفته من اطمینان کردند.
سعید سیادت نقش - حرفهایی در هنر - ۱۰ /۲۱ /۱۱
تصورم این بود که "سکوریتی" یا برای "رپورتر" ها احترام قائل است، یا کسانی را که به کتابفروشی مراجعه می کنند "باب" می داند و نه "ناباب"، چون جویای کارت خبرنگاری نشدند و به گفته من اطمینان کردند.
سعید سیادت نقش - حرفهایی در هنر - ۱۰ /۲۱ /۱۱
No comments:
Post a Comment