میهمانی قجرها و جای خالی "اردشیر"
جای "اردشیر محصص" خالی که گزارشی تصویری از جلسه سالانه شام خاندان قاجار قلمی می کرد.
پس از دیدن ویدئو این میهمانی وآشنایی با بازماندگان جلیل القدر این خاندان
بخصوص "حضرت اقدس والا سلطان علی قاجار" و بیانات ایشان در پایان ویدئو درباره صدو چهل سال خدمات خاندان قاجار به ایران، فکر کردم این مطالب را بنویسم
چون با دیدن آن قیافه ها و شنیدن آن صحبت ها بدون نوشتن این مطلب نمی توانستم با خودم کنار بیایم.
قسمتی از صحبتهای برگزار کننده برنامه: " ما معتقدیم فرهنگ و هنر در دوران سلطنت قاجار در ایران جایگاه مهمی داشت، ما می خواهیم آن فرهنگ و هنر فراموش نشود".
قسمتی از صحبتهای برگزار کننده برنامه: " ما معتقدیم فرهنگ و هنر در دوران سلطنت قاجار در ایران جایگاه مهمی داشت، ما می خواهیم آن فرهنگ و هنر فراموش نشود".
بی اختیار بیاد زمان "دانشکده هنرهای تزئینی" وبازدید دانشجویی از کاخ "هشت بهشت" یکی از زیباترین بناهای عصر صفوی در اصفهان افتادم.
طبق گفته مقامات مسول فرهنگ و هنر استان در آنزمان، گروهی از متخصصین بمدت هجده سال مشغول برداشتن "کاغذ دیواری" هایی بودند که حضرت اجل از فرنگ با پول قرضه دولتی بانک روس
به ارمغان آورده و بر روی شاهکارهای نقاشی "رضا عباسی" و دیگر نقاشان چسبانده بود
به ارمغان آورده و بر روی شاهکارهای نقاشی "رضا عباسی" و دیگر نقاشان چسبانده بود
و اگر شخصا ندیده بودم برایم باور کردنی نبود. سلطانی که خود نقاشی می کرد وشعر می گفت:
نگار کله پز من که دل سراچه اوست تمام لذت عالم میان پاچه اوست
این شعرهم از قرار معلوم از شاهکارهای این سلطان " امیر" کش "ملیجک" باز صاحب " قرن" است که با نگاهی
چنین "سیراب شیردونی" به هنر می نگریست وتازه ایشان سروگردنی فهمیده تر از دیگران بود!
سلیقه ای ناکارآمد که از نقطه نظر اجتماعی شاید بتوان مشابه "نو کیسه" اش دانست, با پول قرضی از سرمایه ملتی بینوا به اروپا می رود و در بین بیربط ترین خرید ها، کاغذ دیواری هتل محل اقامتش هم ، احتمالا خواب از سرش می پراند و در بازگشت
دیوارها و ستونهای نقاشی شده "کاخ هشت بهشت" را با آن همه زیبایی در زیر این سوغات فرنگ مدفون می کند.
در اواخر ویدئو "حضرت اقدس والا سلطان علی قاجار" که اطرافیان او را با همین
لقب سلطنتی مخاطب قرار می دهند، اظهار داشتند:
لقب سلطنتی مخاطب قرار می دهند، اظهار داشتند:
"خاندان قاجار آنقدر توی این صدو چهل سالی که سلطنت کردند به ایران خدمت کردند که حالا نیستند ولی سابقه ای بنظر من خیلی خوشی برای ایران گذاشتند همین دانستن این سابقه برای من کافیست که هیچ گونه نوستالژی ای نباشد..." عین اظهارات ایشان.
"حضرت اقدس والا سلطان علی قاجار" نشان دادند بحق از سلاله همان خاندان هستند، در زمینه این یکصدو چهل سال خدمت و خاطره خوش آن برای ایران هم کتابها و اسناد تاریخی بسیاری موجود است.
از "خسرو معتضد" و "نیلوفر کسرا" کتابی منتشر شده بنام:
"تاریخ ناگفته های حرمسرا های ایرانی؛ زن، کنیز و حرمسرا در ذهنیت مردان"
"خسرو معتضد" در مقدمه کتاب، یکی از عوامل عقب ماندگی ایران را داشتن حرمسرا ها و زنهای گوناگون
می داند او می نویسد:
می داند او می نویسد:
وقتی پادشاهی چون "فتحلیشاه قاجار" سالها وقت خود را در آن مقطع حساس تاریخی به خوشگذرانی و اتلاف وقت می گذراند و کلکسیون زنان ترتیب می دهد؛ نیک پیداست که کشور را بحال خود رها می کند و وقت زیادی برای رسیدگی به امور مملکت و مردم برایش نمی ماند؛ پادشاهی که درعین حال وظایف رییس مملکت، رییس دولت، قوه مجریه، قوه مقننه، و حتا قوه قضایه را بر شانه های نا توان خود تلنبار کرده و خویشتن را " الولامر" هم می خواند اینسان روزگار به هوس رانی و بیهودگی بگذراند
و صاحب بیش از دویست فرزند شود، کجا توان و وقت پرداختن بامور مهم کشور را خواهد داشت و آیا نمی توان یکی
از رازهای عقب ماندگی ایران و ایرانی در دویست سال اخیر را در ماندن در حرمسرا ها دانست.
شاهکارهای نقاشی "رضا عباسی" مدفون و آسیب دیده از جهالت در دو دوره زمانی متفاوت، مدفون دوران "شاه شهید" وآسیب دیده و مجروح "دوران انقلاب".
با اثر" پنجه های خونین" بر صورت " شیرین" نقاشیها و زخم و صدای" تیشه" که اینبار نه از "بیستون" و" فرهاد" ش که از جماعتی "خواب " زده، متعصب و نا آگاه می آمد.
! ملاقات "شاه" و "ملت" در دوزمان و یک مکان
سعید سیادت نقش - حرفهایی در هنر- لوس آنجلس
۱۱/۲۵/۱۰
No comments:
Post a Comment