Tuesday, November 2, 2010



قلندران حقیقت به نیم جو نخرند   قبای اطلس آن کس که از هنرعاریست   حافظ 

 در بعضی جوامع و در شرایط خاص! اجتماعی  یکشبه می توان به  ثروت  رسید؛ به ثروت رسیدن اگر با بی فرهنگی توام شود نوکیسگی را معنی  میدهد
بی فرهنگی ربطی به موقعیت اجتماعی شخص ، تحصیلات وثروتش ندارد؛ می توان این هر سه را دا شت و همچنان بی فرهنگ بود!...
نو کیسه اما پوچ است و پر مدعا، لاف زن و گزافه گو که در هر زمینه ای ا ظهار نظر می کند و برایش فرقی ندارد ، عمل جراحی مغز یا تهیه خوراک مغز و بیش
از همه در مورد هنر چون بیش از مقولات دیگر حسی است و کمتر از آنها دو دو تا چهارتا
کج سلیقه است و عاشق تجملات - خانه اش به سمساری یا نهایتا به آنتیک فروشی شباهت دارد که اجناس گران قیمت بی دلیل و با دلیل روی سرو کله هم سوارند.
در بیشتر موارد پول باد آورده صرف چیزهایی می شود که کمترین ذوق و سلیقه ای در آنها بکار نرفته و هیچ گونه همآهنگی با اشیاء پیرامونش ندارد و دیدنشان
فقط احساس شدید پولداری را به انسان منتقل می کند و نه چیز دیگر، به گفته ی "برونو موناری" : هرگاه پول فروان پیش از فرهنگ برسد ، تلفن طلا را هم با خود می آورد،
نو کیسه گویی که ذهنیتش تنها در محدودی جمع آوری و انباشت سرمایه است که فعال است و نه چیزی دیگر؛ او با هیچ نو آوری سر سازگاری ندارد ودر دایره بسته نا آگاهی هایش زندگی می کند
او سعی در گشودن راهی به جهان پیرامونش ندارد و اگر چنین روزانه ای را بگشاید تنها در جهت مال اندوزی بیشتر است ؛ او نیاز به نو شدن نمی بیند و اسیر ا وهام و خرافه هایی است که
موفقیت اش را مدیون آنها می داند .ا گر سلیقه نو کیسگان جامعه راهبر هنرمند شود ، زهی بیچارگی هنرمند! چرا که اگر سلیقه ی سخیف و نا بلد او را همراهی کردی و تراوشات ذهن کودن
و بیمارش را نگهبانی و به هنرمندی به "سر عقل آمده"  تبدیل شدی، حمایتش را خواهی داشت و مورد تایید قرار خواهی گرفت، که این خود آغاز گرفتاری است
تایید شدن اصولا شادی آفرین است ، اما چگونه تاییدی؟ و توسط چه کسانی؟  تائید بمجرد اینکه با قید وشرط همراه و مخصوصا از روی نا آگاهی عنوان شود و هنرمند
را در محظور خاصی قرار دهد ، به لعنت خدا هم نمی ارزد
اگر هنرمندی از ترس تائید نشدن خود به سانسور خود بنشیند، چرا که ممکن است مورد مواخذه اسپانسر نو کیسه اش قرار بگیرد، تباهی اش آغاز شده است ؛ و هنرمندی که
 تن بدین "کار" دهد ، کاسبی است که جنسش را به شرط چاقو می فروشد؛ هنرمند نمی بایست هنر را کاسبکارانه ببیند ؛ اما "نو کیسه " بهر حال "هنر" را به شرط چاقو می خواهد
نو کیسه با وجود  بضاعت اندک ذهن ، بلند پرواز است او رویایی را در سر می پروراند که تحققش را در گرو همکاری هنرمند می داند ؛ او بدنبال هنرمندان مطیع و سر براهی است
که با توسل بدیشان راه را برای خود باز کند و در این راه چه بسا که سر کیسه ها شل شود و امکانات به وفور در دسترس قرار بگیرد ؛ او نظارت بر کار هنرمند را می خواهد و خوا سته ها
و آمال خویش را تدریجا به هنرمند "وداده" منتقل می کند و این کار را با زیرکی بسیار انجام می دهد و دیری نمی گذارد که هنرمندانی چنین، مجری منویات ملوکانه ی سرمایه دار
تازه بدوران رسیده ای می شوند که سرمست از پیروزی تکرار سلیقه ی پرت خویش بدست آنان است
او حامی سنت های کهنه و ارتجاعی است ؛ او سعی در بالندگی ندارد بلکه جامعه را در حد شعور نازل خود می خواهد ؛ او هنری را تائید می کند که در تعارض با عقاب ماندگی
ذهنیش نباشد؛ او گروهی را نمایندگی می کند که به راحتی در این تعریف "هدایت" جا می ا فتند
دهانهایی که به مشتی روده آویخته اند و به آلت تناسلی وصل می شوند"
اگر سلیقه نو کیسگان جامعه رهبر هنرمند شود ، زهی بیچارگی هنرمند 
                            سعید سیادت     نقش - حرفهایی در هنر های تجسمی- لوس آنجلس-  شماره دوم - ژانویه  ۱۹۹۸

No comments:

Post a Comment